self aggrandizing تعريف کننده از مقام خود،خودبزرگساز
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه service wire
service wire الکترونيک : سيم انشعاب
Read More »ترجمه کلمه self aggrandizement
self aggrandizement تعريف از خود،بالابرى مقام خود،خودبزرگسازى
Read More »ترجمه کلمه serviceability
serviceability “قابليت تعمير،تعمير پذيرى ،بکار خورى ،بدردخورى ،قابليت استفاده علوم نظامى : قابليت استفاده مجدد قابليت به کار بردن”
Read More »ترجمه کلمه self affected
self affected خود پسند،تن اسا
Read More »ترجمه کلمه serviceability criteria
serviceability criteria “وضعيت امادگى تجهيزات علوم نظامى : وضعيت قابليت استفاده از وسايل”
Read More »ترجمه کلمه serviceableness
serviceableness قابل استفاده بودن ،سودمندى
Read More »ترجمه کلمه said
said (ماضى واسم مفعول فعل)say ،گفته شده ،مذکور،بيان شده ،گفت
Read More »ترجمه کلمه serviceable
serviceable سودمند،بدرد خور،قابل استفاده ،روبراه شدنى ،تعمير پذير
Read More »ترجمه کلمه serviceberry
serviceberry (گ.ش ).مرزه
Read More »