serge سرژ،پارچه صوف پشمى ،’سرجيوس ‘اسم خاص مذکر،(در صحافى )ته دوزى کردن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه sergeancy
sergeancy )serjeancy(گروهبانى ،وظايف گروهبانى
Read More »ترجمه کلمه self learning
self learning خود فراگير
Read More »ترجمه کلمه self-knowledge
self-knowledge روانشناسى : خوداگاهى
Read More »ترجمه کلمه sergeant
sergeant “سرگروهبان يکان ،گروهبان موشک زمين به زمين سارجنت ،()serjeant(نظ )sarge( ).گروهبان ،مامور اجرا قانون ـ فقه : گروهبان علوم نظامى : يوزباشى وکيل باشى”
Read More »ترجمه کلمه sergeant first class
sergeant first class “(نظ ).گروهبان دوم علوم نظامى : استوار دوم”
Read More »ترجمه کلمه self-justification
self-justification روانشناسى : توجيه خويشتن
Read More »ترجمه کلمه sergeant at arms
sergeant at arms “مامور اجرا،فراش( انجمن ها ومجالس) قانون ـ فقه : مامور اجرا و انتظامات”
Read More »ترجمه کلمه self knowing
self knowing واثق بنفس خود،خود شناس
Read More »ترجمه کلمه sergeant in the police
sergeant in the police قانون ـ فقه : سرپاسبان
Read More »