toft “خانه يا ملحقات ان ،عرصه خانه ومتعلقات ان ،خانه رعيتى ،بلندى ،پشته ،تپه کوچک قانون ـ فقه : محلى که سابقا “”در ان خانه ساخته شده بود و نوسازى نشده است”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه transudation
transudation فرانشت ،تراوش ،ترشح ،نفوذ،رسوخ ،عرق
Read More »ترجمه کلمه transudate
transudate مواد فرانشت شده ،مواد مترشحه ،ترشح ،عرق ،تراوش
Read More »ترجمه کلمه tog
tog (ز.ع ).جامه پوشاندن ،لباس پوشيدن ،جامه
Read More »ترجمه کلمه transubstantiation
transubstantiation قلب ماهيت ،استحاله ،تبديل جسمى بجسم ديگر،اعتقاد باينکه نان وشراب مصرفى درايين عشاى ربانى مسيحيان هنگام ورود ببدن شخص تبديل بجسم وخون عيسى ميگردد
Read More »ترجمه کلمه tog method
tog method “روش ديدبانى در خط توپ هدف علوم نظامى : روش ديدبانى محورى”
Read More »ترجمه کلمه transubstantiate
transubstantiate بجسم ديگرى تبديل کردن ،قلب ماهيت کردن
Read More »ترجمه کلمه toga
toga جبه ،رداى بى استين ،لباس رسمى قضات
Read More »ترجمه کلمه together
together باهم ،بايکديگر،متفقا،با همديگر،بضميمه ،باضافه
Read More »ترجمه کلمه transtively
transtively بطور( يابشکل ) متعدى
Read More »