ترجمه کلمه to throw light upon

to throw light upon تا( اندازه اى ) روشن کردن ،کمک بتوضيح چيزى کردن

ترجمه کلمه trial order

trial order بازرگانى : سفارش ازمايشى

tax evasion “فرار از پرداخت ماليات قانون ـ فقه : فرار از ماليات بازرگانى : عدم پرداخت ماليات بصورت غير قانونى فرار از پرداخت ماليات”

trial on technicalities قانون ـ فقه : رسيدگى شکلى

to throw off دور انداختن ،رد کردن ،ازسرخود دورکردن( ناخوشى ) دست کشيدن از،زدن

technical standards “معيارهاى فنى بازرگانى : استانداردهاى فنى”

trial on merits قانون ـ فقه : رسيدگى ماهوى

to throw off the mask پرده از روى کار برداشتن

trial on procedural matters قانون ـ فقه : رسيدگى شکلى

trial offer بازرگانى : عرضه ازمايشى