advancing units علوم نظامى : يکانهاى پيشروى کننده
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه advantage
advantage “اوانتاژ، :)n.(فايده ،صرفه ،برترى ،بهترى ،تفوق ، :)vt.& vi.(مزيت دادن ،سودمند بودن ،مفيد بودن عمران : مزيت روانشناسى : مزيت بازرگانى : نفع ورزش : امتياز”
Read More »ترجمه کلمه advantage by illness
advantage by illness روانشناسى : بهره بيمارى
Read More »ترجمه کلمه advance
advance پيش رفتن ،پيش افتادن ،پيش افتادگى ،پيشروى بسوى دروازه ،راهيابى به دور بعد پيشروى( شمشيربازى)،پيش شرداخت ،مقدم ،پيشروى کردن ،ترقى کردن ،پيش پرداخت ،عالى ،پيش برق( موتورى)،ترقى مساعده ،وام ، :)n.& vt & vi(پيشروى ،پيشرفت ،پيش بردن ،جلو بردن ،جلو رفتن ،ترقى د
Read More »ترجمه کلمه advance 1 (mil,mc)
advance 1 (mil,mc) علوم دريايى : پيشروى
Read More »ترجمه کلمه advance 2
advance 2 “پيش علوم دريايى : رفت”
Read More »ترجمه کلمه advance base
advance base “پايگاه جلو علوم نظامى : پايگاه مقدم صحنه عمليات”
Read More »ترجمه کلمه advance by bounds
advance by bounds “حرکت خيز به خيز علوم نظامى : پيشروى خيز به خيز”
Read More »ترجمه کلمه advance by echelon
advance by echelon “حرکت رده به رده علوم نظامى : پيشروى رده به رده”
Read More »ترجمه کلمه advance command post
advance command post “پاسگاه رده جلو علوم نظامى : پاسگاه فرماندهى جلو”
Read More »