allowable stress (am) “تنش قابل قبول معمارى : تنش مجاز”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه allowance
allowance “اعطاء،پاداش ،تخفيف ،مزايا،سهميه ،ميزان مجاز،جيره حق معاش ،کمک هزينه ،مقررى ،فوق العاده و هزينه ء سفر،مدد معاش ،جيره دادن ،فوق العاده دادن علوم مهندسى : فوق العاده بازرگانى : مقررى ،مستمرى ورزش : تخفيف وزن بار اسب علوم هوايى : اختلاف يا لقى عمدى بين ابعاد ”
Read More »ترجمه کلمه allowance for anticipated (retail)
allowance for anticipated (retail) “stock losses علوم نظامى : سهميه مجاز تلفات پيش بينى شده اماد”
Read More »ترجمه کلمه allowance for depreciation
allowance for depreciation بازرگانى : ذخيره استهلاک
Read More »ترجمه کلمه allowance method
allowance method بازرگانى : روش ايجاد ذخيره
Read More »ترجمه کلمه allowed
allowed “جائز قانون ـ فقه : مجاز بازرگانى : مجاز”
Read More »ترجمه کلمه allowed energy levels
allowed energy levels شيمى : ترازهاى انرژى مجاز
Read More »ترجمه کلمه allowed quantum state
allowed quantum state شيمى : حالت کوانتومى مجاز
Read More »ترجمه کلمه allowed vibrations
allowed vibrations شيمى : ارتعاشهاى مجاز
Read More »ترجمه کلمه alloeroticism
alloeroticism روانشناسى : شهوت دگرگرا
Read More »