ترجمه کلمه terabyte

terabyte “يک تريليون بايت ،تريليون بايت کامپيوتر : ترابايت”

ترجمه کلمه to look one up and down

to look one up and down کسيرا برانداز کردن ،بالاو پايين کسيرا نگاه کردن

teragram واژه چهار حرفى

tact function “کارکرد ناميدن( در نظريه اسکينر) روانشناسى : کارکرد ناميدن”

to look oneself again پشم بازى کردن ،بهبود يافتن

terabit storage کامپيوتر : بيليون بيت حافظه

to look out مواظب بودن ،چشم براه بودن ،منتظر بودن ،اماده بودن ،گوش بزنگ بودن

to look out for squalls جلوگيرى ازخطرکردن ،مواظب خود بودن

tera “کامپيوتر : پيشوندى به معناى يک تريليونيم نجوم : ترا علوم هوايى : پيشوندى براى ¹ ۱به توان۱۲ ”

to look over بازرسى کردن ،صزف نظر کردن از،بخشيدن ،مرور کردن ،يکى يکى ديدن