antechoir جايگاه مخصوص روحانيون و سرايندگان در کليسا
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه antedate
antedate پيش از تاريخ حقيقى تاريخ گذاشتن ،پيش بودن( از)،منتظربودن ،پيش بينى کردن ،جلوانداختن ،سبقت
Read More »ترجمه کلمه antedated cheque
antedated cheque قانون ـ فقه : چک به تاريخ مقدم بر تاريخ واقعى صدور
Read More »ترجمه کلمه antedating
antedating روانشناسى : پيشايند
Read More »ترجمه کلمه antediluvian
antediluvian وابسته به پيش از طوفان ،پيش از طوفان نوح ،ادم کهن سال ،ادم کهنه پرست
Read More »ترجمه کلمه antaeus
antaeus (افسانه ء يونان )پهلوان غول اساى ليبى که پسر زمين بود
Read More »ترجمه کلمه antagonise
antagonise دشمنى کردن ،کشمکش کردن ،ستيزه کردن
Read More »ترجمه کلمه antagonism
antagonism “مخالفت ،خصومت ،هم اورى ،اصل مخالف روانشناسى : هم ستيزى زيست شناسى : ناساز”
Read More »ترجمه کلمه antagonism of pieces
antagonism of pieces “مواجهه سوارهاى هم ارزش شطرنج( اصطلاح دکتر لاسکر) ورزش : مواجهه سوارهاى هم ارزش شطرنج”
Read More »ترجمه کلمه antagonist
antagonist “هم ستيز،هم اورد،مخالف ،ضد،رقيب ،دشمن روانشناسى : مخالف ورزش : عضله مخالف”
Read More »