assistant chief of staff,g5(civil affair “معاونت امور غيرنظاميان علوم نظامى : رکن پنجم اداره پنجم”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه assignee
assignee “محال عليه ،وکيل ،گماشته ،نماينده ،مامور،عامل قانون ـ فقه : محال عليه ،منتقل اليه بازرگانى : گيرنده”
Read More »ترجمه کلمه assignees in bankruptcy
assignees in bankruptcy هيئت تصفيه امور ورشکسته
Read More »ترجمه کلمه assigner
assigner “محيل ،حواله دهنده ،واگذار کننده ،انتقال دهنده قانون ـ فقه : حواله دهنده”
Read More »ترجمه کلمه assignment
assignment “واگذار کردن ،ماموريت دادن ،انتقال اظهار،تعيين تعداد سهميه ،گمارش ،واگذارى ،انتقال قانونى ،حواله ،تخصيص اسناد،تکليف درسى و مشق شاگرد،وظيفه ،ماموريت قانون ـ فقه : حواله ،اسناد روانشناسى : گمارش بازرگانى : انتقالات علوم نظامى : حواله کردن مامور کردن”
Read More »ترجمه کلمه assignment of contract
assignment of contract “واگذارى قرارداد بازرگانى : انتقال قرارداد”
Read More »ترجمه کلمه assignment of space
assignment of space “تعيين جا علوم نظامى : تخصيص جا براى انبار کردن اماد”
Read More »ترجمه کلمه assignment of tasks
assignment of tasks “واگذار کردن وظايف علوم نظامى : تعيين وظايف”
Read More »ترجمه کلمه assignment operator
assignment operator کامپيوتر : عملگر جايگزينى
Read More »ترجمه کلمه assignment statement
assignment statement “جمله جايگزينى ،عبارت گمارشى ،حکم انتساب ،دستورانتساب ،حکم گمارشى کامپيوتر : حکم گمارشى”
Read More »