backlit display کامپيوتر : صفحه نمايش پشت نور
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه backload
backload بازرگانى : محموله مراجعت
Read More »ترجمه کلمه backlog
backlog “پشتيبان ،پشتوانه ،ستون فقرات تقويت کننده ،پس افت کنده بزرگى که پشت اتش بخارى گذارده ميشود،موجودى جنسى که بابت سفارشات درانبارموجوداست ،جمع شدن ،انبارشدن ،کار ناتمام يا انباشته علوم نظامى : تقويتى”
Read More »ترجمه کلمه backman
backman ورزش : بازيگر مدافع
Read More »ترجمه کلمه backmarker
backmarker ورزش : از پيشتازان بسيارعقبمانده
Read More »ترجمه کلمه backmost
backmost پس ترين ،عقب ترين
Read More »ترجمه کلمه backpack
backpack ورزش : کوله پشتى مخصوص بارهاى پرحجم
Read More »ترجمه کلمه backpacker
backpacker “باربر( کوهنوردى) ورزش : باربر”
Read More »ترجمه کلمه backpart
backpart پشتى ،عقبى
Read More »ترجمه کلمه backheader
backheader ورزش : ضربه با عقب سر
Read More »