backstay “ورزش : طناب يا کبلى که از نوک دکل به عقب قايق وصل شده علوم نظامى : سيم بکسل عقب دکل کشتى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه backstitch
backstitch کوک زيگزاگ ،کوک چپ و راست
Read More »ترجمه کلمه backstop
backstop “حصار انتهاى زمين ورزش : بل گير پشت توپزن ،حصار سيمى”
Read More »ترجمه کلمه backpedal
backpedal “عقب نشينى در مقابل حريف ورزش : عقب نشينى”
Read More »ترجمه کلمه backplane
backplane “مدار و اعضاى مکانيکى که بردهاى يک سيستم را متصل مى کنند،تخته پشت ،پانل پشت ،صفحه محمل کامپيوتر : صفحه پشت”
Read More »ترجمه کلمه backrent
backrent اجاره ء پس افتاده
Read More »ترجمه کلمه backrest
backrest تکيه گاه ،پشتى ،متکا
Read More »ترجمه کلمه backrope
backrope “طناب عقب( کوهنوردى) ورزش : طناب عقب”
Read More »ترجمه کلمه backset
backset بازداشت ،عقب زنى ،معکوس ،وارونه
Read More »ترجمه کلمه backshop
backshop پستوى دکان
Read More »