ترجمه کلمه banking

banking “بانکدارى قانون ـ فقه : کار بانکى بازرگانى : بانکدارى”

ترجمه کلمه banking deposit account

banking deposit account بازرگانى : حساب سپرده بانکى

bank overdraft “استفاده بيش از ميزان اعتبار در قانون ـ فقه : بدهى به بانک بازرگانى : حساب جارى”

bank paper “اسکناس ،چک تضمين شده ،سفته بانکى قانون ـ فقه : سفته”

bank pass book “دفترچه بانکى بازرگانى : دفترچه حساب”

bank paving معمارى : فرش کناره

bank protection “ساحل دارى عمران : حفاظت ساحل رودخانه در مقابل تخريبهاى ناشى از جريان معمارى : ساحلبانى”

bank rate “مظنه رسمى تنزيل که توسط بانک مرکزى تعيين ميشود قانون ـ فقه : نرخ بهره بانکى بازرگانى : نرخ بانک ،نرخ بانکى”

bank rate of discount بازرگانى : نرخ رسمى تنزيل

bank reserves “قانون ـ فقه : ذخاير بانکى بازرگانى : اندوخته هاى بانکى”