barely بطورعريان ،با اشکال
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه bareness
bareness برهنگى ،سادگى
Read More »ترجمه کلمه barepole charter
barepole charter بازرگانى : اجاره دربست
Read More »ترجمه کلمه barff’s precess
barff’s precess عمران : حفاظت اهن در مقابل زنگ زدن بوسيله اکسيده کردن
Read More »ترجمه کلمه barfly
barfly کسى که از اين ميکده به ان ميکده ميرود
Read More »ترجمه کلمه bargain
bargain “چانه زنى در معاملات ،مذاکره ،معامله باصرفه ،معامله شيرين ،چانه زدن در معامله ،سودا،داد و ستد،خريد ارزان( با)a،چانه زدن ،قرارداد معامله بستن قانون ـ فقه : معامله ،بيع و شراء بازرگانى : معامله باصرفه انجام دادن ،چانه زنى در معامله”
Read More »ترجمه کلمه bargainee
bargainee “مشترى ،خريدار قانون ـ فقه : مشترى”
Read More »ترجمه کلمه bargainer
bargainer فروشنده
Read More »ترجمه کلمه bargaining theory of wages
bargaining theory of wages بازرگانى : نظريه چانه زنى مزدها
Read More »ترجمه کلمه barge
barge “دوبه ،کرجى ،با قايق حمل کردن ،سرزده وارد شدن بازرگانى : قايق ،لنج ورزش : تخته بزرگ موج سوارى علوم نظامى : تراده شناور علوم دريايى : syn : dumb lighter”
Read More »