barrel chair صندلى فنرى که پشتش سفت ومقعر است
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه barrel controller
barrel controller علوم مهندسى : کليد غلطکى
Read More »ترجمه کلمه barrel converter
barrel converter علوم مهندسى : مبدل طبلکى
Read More »ترجمه کلمه barrack
barrack “منزل کارگران ،کلبه يا اطاقک موقتى ،انبارکاه ،درسربازخانه جادادن معمارى : کلبه چوبى”
Read More »ترجمه کلمه barracks
barracks “سربازخانه علوم نظامى : اسايشگاه”
Read More »ترجمه کلمه barracoon
barracoon حصار،بازداشتگاه بردگان
Read More »ترجمه کلمه barrage
barrage “وقت اضافى( شمشيربازى)،سد اتش ،سدبندى ،رگبارگلوله ،بطورمسلسل بيرون دادن عمران : بند با دريچه هاى متحرک زيست شناسى : بنداک ورزش : وقت اضافى علوم نظامى : سدبندى”
Read More »ترجمه کلمه barrage fire
barrage fire “اتش سد علوم نظامى : اتش سد کننده”
Read More »ترجمه کلمه barrage jamming
barrage jamming “علوم مهندسى : اعوجاج سد کننده علوم نظامى : توليد پارازيت به صورت پرده ممانعتى پخش پارازيت به صورت توده وسيع”
Read More »ترجمه کلمه barrage of fire
barrage of fire علوم نظامى : سد اتش
Read More »