bench “نيمکت ذخيره ها،سکوى کوهستانى ،ميز کار،سکو،کرسى قضاوت ،جاى ويژه ،روى نيمکت يامسند قضاوت نشستن يا نشاندن ،نيمکت گذاشتن( در)،بر کرسى نشستن علوم مهندسى : ميز قالب گيرى معمارى : دستگاه قانون ـ فقه : هيات قضات محکمه شيمى : ميز کار ورزش : تعويض بازيگر نيمکت تمري”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه bench (minor) penalty
bench (minor) penalty ورزش : خطاى مختصر درنتيجه وقتگذرانى ياناسزاگويى
Read More »ترجمه کلمه bench by a back injury
bench by a back injury ورزش : خارج شدن از مسابقه وزنه بردارى به علت اسيب ديدگى
Read More »ترجمه کلمه bench check
bench check “علوم هوايى : ازمايش عملى روى قطعه بازشده از بدنه هواپيما به منظور تعيين قابليت ادامه کار علوم نظامى : کارگاه مجهز به دستگاههاى ازمايشى علامت نقطه بازرسى نقشه بردارى”
Read More »ترجمه کلمه belt
belt “منطقه ،نوار،فانوسقه ،کمربند،تسمه ،بندچرمى ،شلاق زدن ،(کمر )بستن ،محاصره ردن ،باشدت حرکت يا عمل کردن علوم مهندسى : تسمه معمارى : تسمه ورزش : ضربه محکم علوم نظامى : نوار فشنگ تسمه”
Read More »ترجمه کلمه belt conveyor
belt conveyor “تسمه ،نوار نقاله علوم مهندسى : نقاله معمارى : نوار يا بند رونده”
Read More »ترجمه کلمه belt frame
belt frame علوم هوايى : اسکلت محيطى بدنه هواپيما
Read More »ترجمه کلمه belt molding
belt molding علوم مهندسى : زه روکوب اتومبيل
Read More »ترجمه کلمه belt-pulley
belt-pulley فلکه
Read More »ترجمه کلمه belt pully
belt pully معمارى : فلکه ماشين
Read More »