bine هرنوع ساقه نرم و قابل انعطاف
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه binet-simon scale
binet-simon scale روانشناسى : مقياس بينه – سيمون
Read More »ترجمه کلمه binge
binge )=spree(عياشى ،شراب خوارى ،ميگسارى
Read More »ترجمه کلمه bingle
bingle ورزش : ضربه پايگاهى
Read More »ترجمه کلمه bingo
bingo “يکنوع بازى شبيه لوتو علوم نظامى : علامت رمز براى اعلام حداقل سوخت براى فرود علامت رمز ابلاغ فرود در فرودگاه يدکى”
Read More »ترجمه کلمه bind (to)
bind (to) “محکم شدن معمارى : چسباندن”
Read More »ترجمه کلمه bind over
bind over “ملتزم کردن ،التزام گرفتن(براى انجام کارى)،مقيد کردن قانون ـ فقه : التزام گرفتن از”
Read More »ترجمه کلمه binder
binder “ماشين خرمن کوب ،ماده چسباننده ،چسب ،بست مايه ،چسبان ،مواد چسبنده ،کلاسور پرونده ،پوشه پرونده ،(بافندگى )اهرم جعبه ماکو،الياف پشم که بهم پيوسته ونخ پشم را تشکيل ميدهد،شکم بند زنان( پس از وضع حمل)،رسيد بيعانه ،صاحف ،بند علوم مهندسى : چسب الکترونيک : چسب عمر”
Read More »ترجمه کلمه binder course
binder course “قشر زيرين رويه ،قشر اتصال ،قشر بيندر،قشر استر،لايه استر( روسازى راه) علوم مهندسى : لايه يا قشر لعاب معمارى : لايه استر”
Read More »ترجمه کلمه binder filler
binder filler علوم مهندسى : گووه پرکننده
Read More »