biochemist “متخصص شيمى حياتى والى ،ويژه گر زيست شيمى شيمى : زيست شيميدان”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه biochemistry
biochemistry “زيست شيمى شيمى : زيست شيمى روانشناسى : زيست – شيمى ورزش : بيوشيمى علوم هوايى : بيوشيمى”
Read More »ترجمه کلمه biochip
biochip کامپيوتر : تلاش صنعت کامپيوتر براى تبديل ارگانيزم زنده به ريزه تراشه ها
Read More »ترجمه کلمه biochron
biochron زيست شناسى : زيست زمان جانداران
Read More »ترجمه کلمه biocid
biocid )=pesticide(زيست کش ،مانع حيات ،قاطع حيات ،کشنده حشرات
Read More »ترجمه کلمه biocidal action
biocidal action علوم هوايى : عمل مواديکه جهت کشتن ميکروبها و باکتريها به تانک سوخت اضافه ميشود
Read More »ترجمه کلمه biocide
biocide شيمى : افت کش
Read More »ترجمه کلمه biocinosis
biocinosis روانشناسى : مجتمع زيستى
Read More »ترجمه کلمه bioclimatic
bioclimatic مربوط به اقليم شناسى ،مربوط به اب و هوا و نحوه زندگى
Read More »ترجمه کلمه bioclimatology
bioclimatology “بيوکليماتولوژى معمارى : اقليم شناسى زيستى زيست شناسى : زيست اقليم شناسى”
Read More »