bioluminescence “فسفر افکنى ،شب تابى( مثل کرمها)،زيست تابى شيمى : لومينانس زيستى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه biomass
biomass “توده زنده ،زيوه توده زيست شناسى : زيست توده”
Read More »ترجمه کلمه biomass pyramid
biomass pyramid “هرم توده زنده زيست شناسى : هرم زيست توده”
Read More »ترجمه کلمه biome
biome “اقليم زيست ،زيبوم زيست شناسى : زيست بوم”
Read More »ترجمه کلمه biomechanics
biomechanics “بيومکانيک ورزش : زيست مکانيک”
Read More »ترجمه کلمه biometrics
biometrics “روانشناسى : زيست سنجى زيست شناسى : زيست سنجش”
Read More »ترجمه کلمه biometry
biometry “روانشناسى : زيست سنجى زيست شناسى : زيست سنجى”
Read More »ترجمه کلمه bionics
bionics “علم فراينداى زيستى کامپيوتر : مطالعه سيستمهاى زنده به منظور ارتباط دادن ويژگى ها و اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانيکى و الکترونيکى کاربرد علم بيولوژى در مهندسى الکترونيک و ساير علوم مهندسى”
Read More »ترجمه کلمه biological monitoring
biological monitoring زيست شناسى : فرابينى زيستى
Read More »ترجمه کلمه biological oxygen demand
biological oxygen demand زيست شناسى : نياز زيست شيميايى به اکسيژن
Read More »