blackguard “سرويسى که بدون برخورد به ديوارهاى طرفين به ديوار مقابل بخورد( پنجه) قانون ـ فقه : فحاشى کردن به ورزش : سرويسى که بدون برخورد به ديوارهاى طرفين به ديوار مقابل بخورد”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه blackguardism
blackguardism رذالت ،پستى
Read More »ترجمه کلمه blackguardy
blackguardy قانون ـ فقه : فحاش
Read More »ترجمه کلمه blackgurad
blackgurad (نظ ).سربازمحافظ،ولگرد،ادم هرزه ،بددهنى کردن
Read More »ترجمه کلمه blackhead
blackhead چربى دانه ،جوش کوچک درصورت ،جوش سر سياه
Read More »ترجمه کلمه blacking
blacking واکس سياه ،رنگ سياه
Read More »ترجمه کلمه blackish
blackish سيه چرده ،مايل به سياه ،تيره
Read More »ترجمه کلمه blackjack
blackjack چماق يا شلاق چرمى ،باچماق ياشلاق زدن ،بزور و با تهديد(بشلاق زدن )مجبوربانجام کارى کردن
Read More »ترجمه کلمه blackleg
blackleg ادم قاچاق و قمارباز،ادم گوش بر،کارگر اعتصاب شکن
Read More »ترجمه کلمه blackbody
blackbody “جسم سياه شيمى : تابشگر کامل”
Read More »