blowtube تفک ،تفنگ بادى ،نيچه شيشه گرى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه blowy
blowy بادى ،باددار،بسهولت باطراف منتشر شونده
Read More »ترجمه کلمه blowzed
blowzed سرخ رو،سرخ گونه ،خشن ،زمخت ،شلخته ،بى تربيت
Read More »ترجمه کلمه blowhole
blowhole “مک علوم مهندسى : پستانک”
Read More »ترجمه کلمه blowier
blowier وزنده ،دمنده ،نوازنده ،فوت کننده ،شکوفه کننده ،بادگير
Read More »ترجمه کلمه blowing
blowing “دميدن( شيشه سازى)،پوف کردن ،وزش معمارى : پوف کردن علوم هوايى : خروج هوا با فشار و سرعت زياد”
Read More »ترجمه کلمه blowing agent
blowing agent شيمى : عامل پف کننده
Read More »ترجمه کلمه blowing engine
blowing engine علوم مهندسى : ماشين يا موتور دمنده
Read More »ترجمه کلمه blowing nozzle
blowing nozzle “شيپوره دم علوم مهندسى : مبدل”
Read More »ترجمه کلمه blown
blown ورم کرده ،دميده شده ،خسته
Read More »