boar (ج.ش ).گرازنر،جنس نر حيوانات پستاندار،گراز وحشى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه board
board صفحه مدار،برد،روکش کردن ،جلد کردن ،تابلوى امتيازات ،صفحه يا ميز شطرنج ،سوار( کشتى)،هيئت ژورى ،کميسيون ،کميته تخته کار،صفحه چارت ،تابلو،تخته يا مقوا ويا هرچيز مسطح ،ميز غذا،غذاى روى ميز،اغذيه ،ميزشور يادادگاه ،هيئت عامله ياامنا،هيئت مديره ،)board of trade(
Read More »ترجمه کلمه board-check
board-check “تنه زدن ورزش : خطا”
Read More »ترجمه کلمه board checking
board checking ورزش : تنه
Read More »ترجمه کلمه board clamps
board clamps علوم نظامى : بست زنجيرهاى عرشه ناو
Read More »ترجمه کلمه board computer
board computer کامپيوتر : يک کامپيوتر که تمام مولفه هاى الکترونيکى ان روى يک برد قرار گرفته است
Read More »ترجمه کلمه board drop hammer
board drop hammer علوم مهندسى : چکش چوبى
Read More »ترجمه کلمه board exchange warranty
board exchange warranty کامپيوتر : ضمانت تعويض برد
Read More »ترجمه کلمه board holder
board holder “پهن بند معمارى : پهنه بند”
Read More »ترجمه کلمه blush
blush سرخ شدن ،شرمنده شدن ،سرخى صورت در اثر خجلت
Read More »