bouleversement بى نظمى ،اغتشاش ،تشنج ،دهم ريختگى کامل
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه boulle
boulle تزئين اطاق بصورت مرصع کارى
Read More »ترجمه کلمه boult
boult بيختن ،الک کردن
Read More »ترجمه کلمه boulter
boulter ريسمان چندقلابه
Read More »ترجمه کلمه bounce
bounce “بالاجستن ،پس جستن ،پريدن ،گزاف گويى کردن ،مورد توپ وتشرقرار دادن ،بيرون انداختن ،پرش ،جست ،گزاف گويى ورزش : به زمين خوردن و بلند شدن توپ بيس بال علوم هوايى : پرش يا جهش الاستيک سوپاپها”
Read More »ترجمه کلمه bounce pass
bounce pass ورزش : پاس با ضربه به زمين لاکراس
Read More »ترجمه کلمه bounce-shot
bounce-shot “گويى که به زمين مى خورد و به طرف دروازه مى رود( لاکراس) ورزش : گويى که به زمين مى خورد و به طرف دروازه مى رود”
Read More »ترجمه کلمه bounced cheque
bounced cheque قانون ـ فقه : چک برگشتى
Read More »ترجمه کلمه bouncer
bouncer دروغ بزرگ وفاحش ،لاف زن ،لى لى کننده ،مامورى که در نمايش ها وغيره اشخاص اخلالگر راخارج ميکند
Read More »ترجمه کلمه bouncing
bouncing ” )=buxom(پرعضله ،قوى ،خوش بنيه ،تندرست ،سرزنده ورزش : به زمين زدن توپ در هندبال”
Read More »