boxless molding علوم مهندسى : تکنيک فرم دهى بدون جعبه
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه boxlike
boxlike جعبه اى ،بشکل صندوق يا جعبه
Read More »ترجمه کلمه boxman
boxman “عضو هيئت تعيين کننده محل افتادن توپ( فوتبال امريکايى) ورزش : عضو هيئت تعيين کننده محل افتادن توپ”
Read More »ترجمه کلمه boxtree
boxtree درخت شمشاد
Read More »ترجمه کلمه boxwood
boxwood چوب شمشاد،درخت مرمکى ،عوجه
Read More »ترجمه کلمه boxy
boxy جعبه مانند،بشکل صندوق ،مشت زن
Read More »ترجمه کلمه boy
boy “پسر بچه ،پسر،خانه شاگرد ورزش : سوارکار مسابقه اسبدوانى”
Read More »ترجمه کلمه boxcar
boxcar يکنوع واگن بارى
Read More »ترجمه کلمه boxed cornice
boxed cornice “قرنيز علوم مهندسى : سايه بان”
Read More »ترجمه کلمه boxen
boxen از چوب شمشاد
Read More »