break down of negotiation بازرگانى : تفکيک مذاکرات
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه break down roll
break down roll علوم مهندسى : پيش نورد
Read More »ترجمه کلمه break down voltage
break down voltage علوم مهندسى : ولتاژ شکست
Read More »ترجمه کلمه break even
break even بى سود و زيان شدن ،صافى درامدن ،سربسرشدن ،سربه سر،بى سود و زيان
Read More »ترجمه کلمه breadthwise
breadthwise از عرض
Read More »ترجمه کلمه breadwinner
breadwinner متکفل ،کفيل خرج ،نان اور
Read More »ترجمه کلمه break
break تفکيک ،تجزيه ،پاره کردن ،فتن ،جداکردن دو بوکسور،ازيورتمه به چهارنعل ،حرکت از دروازه شروع اسبدوانى ،شکستن موج( موج سوارى)،ايجاد فضاى تنفس با حرکتهاى پياده شطرنج ،حرکت سگ جهت اوردن شکار،بازکردن بدنه اسلحه دويدن قبل از صداى تپانچه ،راحت باش ،گسيختگى ،شکستن ،
Read More »ترجمه کلمه break a record
break a record ورزش : رکورد شکنى
Read More »ترجمه کلمه break away
break away “جدائى معمارى : گسيختگى”
Read More »ترجمه کلمه break ball
break ball ورزش : اخرين گوى مانده روى ميز بيليارد
Read More »