فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
brighten روشن کردن ،زرنگ کردن ،درخشان شدن
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه brightly
brightly بزرنگى ،بطور روشن
Read More »ترجمه کلمه brigand
brigand “سارق مسلح ،راهزن ،ياغى قانون ـ فقه : راهزن علوم نظامى : سرباز پياده سبک اسلحه”
Read More »ترجمه کلمه brigandage
brigandage راهزنى ،ياغى گرى
Read More »ترجمه کلمه brigandism
brigandism دزدى ،راهزنى
Read More »ترجمه کلمه brigantine
brigantine کشتى دزدان دريايى
Read More »ترجمه کلمه briggs-meyers type indicator
briggs-meyers type indicator روانشناسى : سنخ نماى بريگز – ماير
Read More »ترجمه کلمه bright
bright “براق ،تابناک ،روشن ،درخشان ،تابان ،افتابى ،زرنگ ،باهوش علوم مهندسى : بدون روکش روانشناسى : تيزهوش”
Read More »ترجمه کلمه bright anneal
bright anneal “روشنى ناشى از گداختن ،گداختن علوم مهندسى : ملتهب شدن”
Read More »ترجمه کلمه bright blue
bright blue لاجوردى
Read More »