brittleness “شکنندگى ،تردى ،زودشکنى عمران : تردى و شکنندگى معمارى : شکنندگى علوم هوايى : تردى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه brittleness temperature
brittleness temperature شيمى : دماى شکنندگى
Read More »ترجمه کلمه broach
broach “سوراخ شدن قايق ،سوراخ کردن قايق ،سنجاق کراوات ،برش ،شکل سيخ ،بشکل مته ،سوراخ کن ،سوراخ کردن ،نوشابه دراوردن( از چليک)،براى نخستين بار بازکردن ،بازکردن يامطرح نمودن ،بسيخ کشيدن ،تخلف کردن از علوم مهندسى : ارتفاع دندانه هاى ان در طول ميله به تدريج زياد مى ش”
Read More »ترجمه کلمه broach (to)
broach (to) ورزش : چرخيدن يا انحراف قايق
Read More »ترجمه کلمه broacher
broacher سوراخ کن ،مطرح کننده
Read More »ترجمه کلمه broad
broad “پهناب ،پهن ،عريض ،گشاد،پهناور،زن هرزه معمارى : قسمت پهن علوم نظامى : گشاد”
Read More »ترجمه کلمه broad a wake
broad a wake کاملا بيدار
Read More »ترجمه کلمه broad-arrow engine
broad-arrow engine علوم هوايى : موتور پيستونى با سه رديف سيلندر که با زاويه کمتر از ¹ ۹درجه نسبت به يکديگر قرارگرفته اند
Read More »ترجمه کلمه broad band
broad band “پهن باند کامپيوتر : باند پهن”
Read More »ترجمه کلمه broad base tower
broad base tower علوم مهندسى : دکل فشار قوى
Read More »