brunt ضربه ،لطمه ،بار،فشار
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه brush
brush شيشه شور،برس ،به حداکثر سرعت رفتن اسب در مسابقه ،اسيب رساندن مچ پاى اسب با پاى ديگر،سمبه لوله ،سر سمبه نظافت ماهوت پاک کن ،کفش پاک کن و مانند ان ،علف هرزه ،ماهوت پاک کن زدن ،مسواک زدن ،ليف زدن ،قلم مو زدن ،نقاشى کردن ،تماس حاصل کردن واهسته گذشتن ،تندگذشتن
Read More »ترجمه کلمه brush and rails
brush and rails ورزش : مانعى مرکب از بوته و تير در بالاى ان
Read More »ترجمه کلمه brush application
brush application معمارى : رنگزنى با قلم مو
Read More »ترجمه کلمه browser
browser کسيکه جسته وگريخته ميخواند
Read More »ترجمه کلمه browsing
browsing کامپيوتر : نگاه کردن به فايلها يا ليستهاى کامپيوتر براى پيدا کردن يک چيز جالب
Read More »ترجمه کلمه brucellosis
brucellosis (طب )تب مالت ،تب مواج
Read More »ترجمه کلمه brucsels treaty organization
brucsels treaty organization “سازمان پيمان بروکسل قانون ـ فقه : پيمان دفاعى منعقده بين بلژيک و بريتانيا و فرانسه و هلند و لوکزامبورگ در۱۹۴۸ ”
Read More »ترجمه کلمه bruin
bruin )=bear(اقاخرس ،خرس
Read More »ترجمه کلمه bruise
bruise “خون مردگى ،کوبيدن ،کبود کردن ،زدن ،ساييدن ،کبودشدن ،ضربت ديدن ،کوفته شدن ،کبودشدگى ،تباره ورزش : کوفتگى”
Read More »