buffering ميانگيرى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه buffer body
buffer body “بدنه دافع( در تيربار) علوم نظامى : بدنه دافع”
Read More »ترجمه کلمه buffer capacity
buffer capacity شيمى : ظرفيت بافر
Read More »ترجمه کلمه buffer chamber
buffer chamber “اطاق خرج ،جان لوله علوم نظامى : محفظه ضربت گير محفظه دافع”
Read More »ترجمه کلمه buffer condenser
buffer condenser الکترونيک : خازن ميانگير
Read More »ترجمه کلمه buffer distance
buffer distance “حاشيه امنيت علوم نظامى : محوطه امنيت”
Read More »ترجمه کلمه buffer duo
buffer duo ورزش : دو پياده مجاور در برابر دو پياده مجاور با يک عرض فاصله
Read More »ترجمه کلمه buffer memory
buffer memory حافظه ميانيگر
Read More »ترجمه کلمه buffer pool
buffer pool کامپيوتر : تعدادى ميانگير که در دسترس سيستم کنترل ورودى – خروجى هستند
Read More »ترجمه کلمه buffer register
buffer register ثبات ميانگير
Read More »