bunt “فشار با سر،(دربيس بال )زدن توپ ،ناخوشى قارچى گندم ،غربال ،فشاردادن ،(ز.ع ).توپ زدن ،الک کردن ،اصلاح کردن ورزش : ضربه زدن به توپ بدون تاب دادن چوب”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه bunter
bunter ورزش : توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بيس بال
Read More »ترجمه کلمه bunk covers
bunk covers “علوم نظامى : روکش نسوز تختخواب علوم دريايى : روکش نسوز تختخواب”
Read More »ترجمه کلمه bunkcombe
bunkcombe نطق وکيل در مجلس براى خودنمايى در پيش وکيل کنندگان
Read More »ترجمه کلمه bunker
bunker “مخزن مواد اوليه ،جان پناه ،سنگر بتونى ،سنگر وپناهگام زير زمينى ،انباربزرگ ،پرشدن انبار علوم مهندسى : انبار ذغال سنگ ورزش : قسمت بدون چمن زمين گلف علوم نظامى : زاغه مهمات”
Read More »ترجمه کلمه bunker adjustment factor (baf)
bunker adjustment factor (baf) بازرگانى : ضريب تعديل سوخت
Read More »ترجمه کلمه bunker fuel
bunker fuel علوم نظامى : سوخت يا گازوييلى که به مصرف خود کشتى مى رسد
Read More »ترجمه کلمه bunkered
bunkered ورزش : افتادن گوى در زمين مانع
Read More »ترجمه کلمه bunkering
bunkering “ذخيره سوخت در کشتى بازرگانى : دخيره سوخت در کشتى ،سوختگيرى”
Read More »ترجمه کلمه bunkhouse
bunkhouse ساختمان خوابگاه
Read More »