burn in “ازمايش روشن ،سوختن کامپيوتر : فرايند ازمايش مدارها و مولفه هاى الکتريکى از طريق قرار دادن انها در دماى زياد يک کوره ورزش : حرارت دادن واکس براى ماليدن به کف اسکى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه burn notice
burn notice علوم نظامى : علامت رمز براى نشان دادن اينکه يک نفر يا گروهى از افراد قابل اعتماد نيستند
Read More »ترجمه کلمه burn off
burn off ورزش : خسته کردن رقيب باگرفتن سرعت اوليه دوچرخه
Read More »ترجمه کلمه burn out
burn out “تمام شدن سوخت به طور غير منتظره خاتمه سوزش ،زمان خاتمه سوزش علوم نظامى : سوختن”
Read More »ترجمه کلمه burn through range
burn through range علوم نظامى : مسافتى که رادار در ان مى تواند هدفها را کشف کند
Read More »ترجمه کلمه burn variation
burn variation ورزش : وارياسيون برن در دفاع فرانسوى
Read More »ترجمه کلمه burnbag
burnbag علوم نظامى : سطل سوزاندن اسناد باطله
Read More »ترجمه کلمه burned
burned “سوخته علوم نظامى : کلمه رمز براى تعيين اينکه عامل مخفى اطلاعاتى در معرض کشف قرار گرفته يا قابليت اعتماد به او کم شده است”
Read More »ترجمه کلمه burke
burke کشتن ،خفه کردن ،بطوراهسته وغير مستقيم از شرکسى راحت شدن
Read More »ترجمه کلمه burl
burl گره پشم ياپارچه ،کورک ،گره چوب ،خار
Read More »