calking chisel علوم مهندسى : نوعى اسکنه براى فاق دراوردن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه calking hammer
calking hammer علوم مهندسى : چکش کام کنى
Read More »ترجمه کلمه calking mallet
calking mallet “قلم کام کنى علوم مهندسى : ابزار زفت بردارى”
Read More »ترجمه کلمه calking seam
calking seam علوم مهندسى : درز جوش
Read More »ترجمه کلمه call
call صدا زدن ،ناميدن ندا،مکالمه ،تعيين وظيفه براى بردن توپ ،گرفتن توپ براى شروع امتياز( فوتبال امريکايى)،فرياد شمشيرباز براى متوقف کردن مبارزه تقليد کردن صداى حيوانات( شکار)،درخواست اتش کردن ،اخطار کردن تلفن کردن ،صدا کردن ،بانگ ،صدازدن ،ندا،ناميدن ،احضار کردن
Read More »ترجمه کلمه call a metting
call a metting قانون ـ فقه : تعيين وقت و دعوت براى جلسه
Read More »ترجمه کلمه call back to life
call back to life زنده کردن
Read More »ترجمه کلمه call bad names
call bad names فحش دادن ،ناسزا گفتن
Read More »ترجمه کلمه calk weld
calk weld علوم مهندسى : درز جوش
Read More »ترجمه کلمه calk(ins)
calk(ins) ورزش : برامدگى زير نعل اسب
Read More »