check flight علوم هوايى : پروازى براى اشناشدن خدمه و يا ازمايش صلاحيت انها
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه check gate
check gate عمران : دريچه تنظيم
Read More »ترجمه کلمه check in
check in “وارد شدن ،نام نويسى کردن علوم نظامى : مراسم ورود”
Read More »ترجمه کلمه check indicator
check indicator “نماينده مقابله کامپيوتر : مشخص کننده مقابله”
Read More »ترجمه کلمه chebulic myrobalan
chebulic myrobalan هليله کابلى
Read More »ترجمه کلمه check
check امتحان کردن بازرسى ،منع ،و شدن بوى شکار،کم يا متوقف کردن سرعت بدن( ترامپولين)،بازرسى کردن ،بازديد کردن ،رسيدگى کردن سر زدن ،بازداشت کردن ،دريچه تنظيم ،جلوگيرى کردن از،ممانعت کردن ،سرزنش کردن ،رسيدگى کردن ،مقابله کردن ،مقابله ،بررسى کردن ،تطبيق کردن ،نشان
Read More »ترجمه کلمه check and drop structure
check and drop structure عمران : ابشار تنظيم سطح اب
Read More »ترجمه کلمه check bit
check bit “ذره مقابله اى کامپيوتر : بيت مقابله اى”
Read More »ترجمه کلمه check-book
check-book کتابچه ثبت ارقام يامواد رسيدگى شده
Read More »ترجمه کلمه check boxes
check boxes “چهارگوشهاى انتخاب کامپيوتر : جعبه هاى مقابله”
Read More »