cinderous خاکسترى ،خاکستر مانند
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه cim
cim “Computer Input Microfilm کامپيوتر : تکنولوژى که مستلزم بکارگيرى يک دستگاه ورودى براى خواندن مستقيم محتويات ميکروفيلم به داخل کامپيوتر مى باشد Computer Integrated Manufacturing کارخانه کاملا “”اتوماتيک”
Read More »ترجمه کلمه cimex
cimex (ج.ش ).ساس ،خانواده ساس وسرخک
Read More »ترجمه کلمه cimmerian
cimmerian افراد کشور ظلمات ،ظلمانى ،تاريک
Read More »ترجمه کلمه cinamic acid
cinamic acid جوهردارچين
Read More »ترجمه کلمه cinch
cinch کارى که با سهولت انجام شود،تنگ يا کمربند(به اسب )بستن ،محکم بستن
Read More »ترجمه کلمه ciliary
ciliary مژگانى ،مويى ،مودار
Read More »ترجمه کلمه ciliary muscle
ciliary muscle روانشناسى : عضله مژگانى
Read More »ترجمه کلمه ciliate
ciliate مودار،ريشه دار،مژگان دار،مژه دار
Read More »ترجمه کلمه ciliated
ciliated مودار،ريشه دار
Read More »