circulative گردش کننده ،انتشار دهنده ،يا يابنده
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه circulator
circulator انتشاردهنده
Read More »ترجمه کلمه circulating medium
circulating medium قانون ـ فقه : وسيله انتقال قدرت خريد
Read More »ترجمه کلمه circulating pump
circulating pump علوم مهندسى : پمپ دوار
Read More »ترجمه کلمه circulating storage
circulating storage انباره گردشى
Read More »ترجمه کلمه circulation
circulation “مسير گردش ،انتشار جريان ،پول در جريان ،چرخش ،گردش ،انتشار،جريان ،دوران خون ،رواج ،پول رايج ،تيراژ علوم مهندسى : رواج معمارى : دوران قانون ـ فقه : پول در گردش شيمى : جريان روانشناسى : گردش علوم هوايى : حرکت دورانى سيال دراطراف يک جسم يا نقطه علوم نظامى : ب”
Read More »ترجمه کلمه circulation capital
circulation capital بازرگانى : سرمايه در گردش
Read More »ترجمه کلمه circulation control
circulation control “مدار کنترل حرکات علوم نظامى : کنترل جريان اب کنترل چرخش و يا گردش کالاها يا پول”
Read More »ترجمه کلمه circulation of a vector
circulation of a vector الکترونيک : چرخه بردار
Read More »ترجمه کلمه circularly
circularly بطور مدور
Read More »