cleanse پاک کردن ،تميز کردن( بمعانى clean vt.& vi.مراجعه شود)،تطهيرکردن ،تبرئه کردن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه cleanser
cleanser وسيله يا ماده تميز کننده
Read More »ترجمه کلمه cleansing
cleansing تنظيف
Read More »ترجمه کلمه cleansing station
cleansing station علوم دريايى : محل گندزدايى
Read More »ترجمه کلمه cleanup
cleanup ورزش : توپزن چهارم که معمولا قوى است
Read More »ترجمه کلمه clear
clear کليد پاک کردن صفحه نمايش ،نص ،خالص کردن ،دور کردن توپ از دروازه ،ترخيص کردن از گمرک ،بطور واضح ،درست ،رفع خطر،پيام کشف روشن کردن ،:)adj.(اشکار،زلال ،صريح ،شفاف ،زدودن ،ترخيص کردن ، :)vt.& vi.(روشن کردن ،واضح کردن ،توضيح دادن ،صاف کردن ،تبرئه کردن ،فهماندن
Read More »ترجمه کلمه cleaning of an underground waterchannel
cleaning of an underground waterchannel معمارى : لاروبى
Read More »ترجمه کلمه cleaning process
cleaning process علوم مهندسى : فرايند شستشو
Read More »ترجمه کلمه cleaning rod
cleaning rod “سمبه تفنگ علوم نظامى : سمبه نظافت اسلحه”
Read More »ترجمه کلمه cleaning room
cleaning room علوم مهندسى : اطاق شستشو
Read More »