clearance sale “فروش به منظور تصفيه بازرگانى : حراج”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه clearance space
clearance space الکترونيک : چاک
Read More »ترجمه کلمه clearance volume
clearance volume علوم هوايى : کمترين حجم سيلندر هنگاميکه پيستون در نقطه مرگ بالا قرار دارد
Read More »ترجمه کلمه clearcole
clearcole عمران : چسب بتونه
Read More »ترجمه کلمه cleared
cleared زدوده ،ترخيص شده
Read More »ترجمه کلمه clearance diagram
clearance diagram “قواره( راه اهن) معمارى : قواره”
Read More »ترجمه کلمه clearance diving
clearance diving علوم نظامى : شيرجه رفتن براى پاک کردن مين شيرجه براى مين روبى
Read More »ترجمه کلمه clearance fit
clearance fit علوم مهندسى : اتصالى که در ان حدود دو عضو جفت شونده هميشه مونتاژ را محکم مى سازد
Read More »ترجمه کلمه clearance from obligation
clearance from obligation قانون ـ فقه : برائت ذمه
Read More »ترجمه کلمه clearance in ward
clearance in ward قانون ـ فقه : گواهى مامورين گمرک نسبت به کالاهايى که مشمول حقوق گمرکى مى شوند قبل از تخليه و بعد از حمل
Read More »