cleared cheque قانون ـ فقه : چک وصول شده
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه cleared from obligation
cleared from obligation قانون ـ فقه : برى الذمه
Read More »ترجمه کلمه cleared without examination (cwe)
cleared without examination (cwe) بازرگانى : ترخيص بدون بازرسى
Read More »ترجمه کلمه clearheaded
clearheaded با ذکاوت ،بافهم
Read More »ترجمه کلمه clearing
clearing “تهاتر بانکى ،بوته کنى ،سترده ،جمع کردن ،پاک کردن ،نقل وانتقال بانکى ،تسويه ،تسطيح ،مکان مسطح کامپيوتر : تعويض اطلاعات در يک ثبات يا خانه حافظه يا واحد ذخيره با صفر يا جاى خالى پاک کردن متن و يا تصاوير گرافيکى روى صفحه نمايش معمارى : تسطيح قانون ـ فقه : تب”
Read More »ترجمه کلمه clearing a bill
clearing a bill “محاسبه سر رسيد برات قانون ـ فقه : پرداخت مبلغ برات و تصفيه حساب مربوط به ان”
Read More »ترجمه کلمه clearing agreement
clearing agreement بازرگانى : موافقتنامه بازرگانى بين دو کشور
Read More »ترجمه کلمه clearing and switch buying
clearing and switch buying بازرگانى : توافق تجارى دوجانبه اى که براساس ان دو کشور متعهد به مبادله مقدار معينى کالا مى گردند
Read More »ترجمه کلمه clearance papers
clearance papers بازرگانى : اسناد خروج کشتى از بندر
Read More »ترجمه کلمه clearance rate
clearance rate “نواخت مين روبى علوم نظامى : نواخت جمع کردن مين”
Read More »