clocked با سنجش زمان
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه clocked flip flop
clocked flip flop الاکلنگ با سنجش زمان
Read More »ترجمه کلمه clocked input
clocked input ورودى با سنجش زمان
Read More »ترجمه کلمه clocker
clocker “گيرنده وقت ورزش : وقت نگهدار”
Read More »ترجمه کلمه clocking
clocking کامپيوتر : روشى براى همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گيرنده مخابراتى
Read More »ترجمه کلمه clockwise
clockwise “مطابق گردش عقربه ساعت ،درجهت ساعت ،درجهت گردش عقربه هاى ساعت علوم مهندسى : مطابق گردش عقربه هاى ساعت راستگرد کامپيوتر : در جهت ساعت علوم نظامى : در جهت عقربه ساعت”
Read More »ترجمه کلمه clock paradox
clock paradox علوم هوايى : پارادکس زمانى
Read More »ترجمه کلمه clock pulse
clock pulse تپش زمان سنجى
Read More »ترجمه کلمه clock rate
clock rate نرخ زمان سنجى
Read More »ترجمه کلمه clock signal
clock signal علامت زمان سنجى
Read More »