coach screw معمارى : پيچ خودکار
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه coach varnish
coach varnish “لاک ،جلا علوم مهندسى : رنگ”
Read More »ترجمه کلمه coach’s box
coach’s box ورزش : محل ايستادن مربى در پايگاه ۱ و ۳ بيس بال
Read More »ترجمه کلمه coacher
coacher “يک از دو نفر توپزن تيم بيس بال ورزش : مامور علامت دادن از مربى به توپزن فعال بيس بال”
Read More »ترجمه کلمه coaching
coaching روانشناسى : اماده سازى
Read More »ترجمه کلمه coachman
coachman درشکه چى ،کالسکه چى
Read More »ترجمه کلمه coact
coact همکارى کردن ،باهم نمايش دادن ،همکنش کردن
Read More »ترجمه کلمه coacervate
coacervate “توده شده ،کومه شده شيمى : کواسروا”
Read More »ترجمه کلمه coach
coach “واگن راه اهن ،کالسکه ،واگن راه اهن ،مربى ورزش ،رهبرى عمليات ورزشى را کردن ،معلمى کردن روانشناسى : اماده ساز ورزش : مربى علوم نظامى : کمک مربى کمک استاد”
Read More »ترجمه کلمه coach and pupil method
coach and pupil method “روش مربى و شاگرد در اموزش علوم نظامى : روش استفاده از کمک مربى”
Read More »