collins نامه پر سود
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه collision
collision “ضربه ،تصادف ،برخورد کردن ،تصادم ،برخورد کامپيوتر : تلاقى معمارى : برخورد قانون ـ فقه : تصادم روانشناسى : تصادم زيست شناسى : برخورد بازرگانى : تصادم ورزش : برخورد علوم هوايى : برخورد علوم نظامى : برخورد تصادف کردن”
Read More »ترجمه کلمه collision bulkhead
collision bulkhead “ديواره ضد تصادم علوم نظامى : ديواره نشکن”
Read More »ترجمه کلمه collier
collier ذغال سنگ ،کشتى ،ذغال گيرى
Read More »ترجمه کلمه colliery
colliery “کان ذغال سنگ(ياساختمان وابسته به ان)،تجارت ذغال ،ذغال فروشى علوم مهندسى : کان ذغال سنگ”
Read More »ترجمه کلمه collieshangie
collieshangie دعواى پر سر وصدا،مناقشه
Read More »ترجمه کلمه colligate
colligate بستن ،متصل کردن ،ائتلاف کردن
Read More »ترجمه کلمه colligation
colligation “اتصال ،پيوند روانشناسى : اختلاط”
Read More »ترجمه کلمه collimate
collimate “منطبق کردن خطوط،موازى قرار دادن لوله و هدف ،موازى قرار دادن ،ميزان کردن ،تعديل کردن علوم هوايى : تنظيم کردن هرنوع تجهيزات اپتيکى براى داشتن پرتو نورى موازى از يک منبع نقطه اى نور يا برعکس علوم نظامى : ميزان کردن تعديل کردن”
Read More »ترجمه کلمه collimating sight
collimating sight علوم نظامى : دوربين نشانه روى لوله توپ به هدف دوربين منطبق کننده لوله و هدف
Read More »