command mode “حالت فرماندهى کامپيوتر : وضعيت دستورى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه command net
command net “شبکه فرماندهى علوم نظامى : شبکه يکان”
Read More »ترجمه کلمه command of execution
command of execution “رياست اجرايى علوم نظامى : فرمان اجراى عمل يکان اجرايى”
Read More »ترجمه کلمه command post
command post “پست فرماندهى علوم نظامى : پاسگاه فرماندهى”
Read More »ترجمه کلمه command economy
command economy بازرگانى : اقتصاد دستورى
Read More »ترجمه کلمه command ejection
command ejection “پرتاب کابين خلبان با فرمان علوم نظامى : سيستم پرتاب خودکار کابين”
Read More »ترجمه کلمه command group
command group علوم نظامى : گروه فرماندهى
Read More »ترجمه کلمه command heading
command heading “مسير تعيين شده براى هواپيما توسط برج کنترل علوم نظامى : مسير پيش بينى شده”
Read More »ترجمه کلمه command information program
command information program “برنامه اطلاعاتى يکان علوم نظامى : برنامه اگاه سازى يکان”
Read More »ترجمه کلمه command issuing office
command issuing office “دفتر توزيع فرامين يکان علوم نظامى : دفتر توزيع دستورالعملهاى يکان”
Read More »