فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
committing an offence قانون ـ فقه : مرتکب جرمى شدن
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه committment
committment “تعهد،تامين اعتبار قانون ـ فقه : تعهدات”
Read More »ترجمه کلمه commix
commix مخلوط کردن ،بهم ريختن ،دراميختن
Read More »ترجمه کلمه commixture
commixture اختلاط،ترکيب
Read More »ترجمه کلمه commmute
commmute تخفيف دادن ،تغيير دادن ،مبادله کردن
Read More »ترجمه کلمه commitment value
commitment value “ارزش استفاده از يک نيرو در رزم علوم نظامى : ارزش رزمى يک يکان در درگيريها”
Read More »ترجمه کلمه committable
committable قابل ارتکاب
Read More »ترجمه کلمه committal
committal )commitment(سرسپردگى ،ارتکاب ،حکم توقيف ،تعهد،الزام
Read More »ترجمه کلمه committe of foreign exchange
committe of foreign exchange کميسيون ارز
Read More »ترجمه کلمه committed for trial
committed for trial قانون ـ فقه : تسليم متهم به دادگاه
Read More »