commodity flow بازرگانى : جريان کالا
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه commode
commode رختدان ،رختان ،گنجه کشودار،چارپايه زير مستراح دستى ،کمد
Read More »ترجمه کلمه commodious
commodious جادار،بکار خور،مقرون بصرفه ،سودمند
Read More »ترجمه کلمه commodiously
commodiously بطور راحت
Read More »ترجمه کلمه commodities exchange
commodities exchange بازرگانى : بورس کالا
Read More »ترجمه کلمه commodity
commodity “محصول ،مواد اوليه ،کالاى مصرفى ،وسيله مناسب ،متاع ،کالا،جنس قانون ـ فقه : چيزى که قادر به رفع نياز بشر بوده و مقدار عرضه ان محدود باشد بازرگانى : امتعه ،جنس ،متاع علوم نظامى : کالا”
Read More »ترجمه کلمه commodity agreement
commodity agreement “قانون ـ فقه : تثبيت مشترک قيمت فروش بازرگانى : موافقتنامه کالا”
Read More »ترجمه کلمه commodity agreements
commodity agreements بازرگانى : قرارداد کالاها
Read More »ترجمه کلمه committee boat
committee boat ورزش : قايق داوران در اغاز و پايان مسير
Read More »ترجمه کلمه committee of ways and means
committee of ways and means کميسيون مالى( که وسائل ومنابع براى فراهم کردن وجوه پيدامى کند)
Read More »