communicability قابليت ارتباط،ارتباط پذيرى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه communicable
communicable “ابلاغ کردنى ،واگير( مسرى)،قابل ارتباط،مسرى قانون ـ فقه : قابل ابلاغ روانشناسى : واگير”
Read More »ترجمه کلمه communicant
communicant “ابلاغ کننده ،اشخاصيکه مراسم عشاء ربانى را انجام ميدهند قانون ـ فقه : مامور ابلاغ”
Read More »ترجمه کلمه communicate
communicate “ارتباط گرفتن ،مخابره کردن ،گفتگوکردن ،مکاتبه کردن ،کاغذ نويسى کردن ،مراوده کردن ،ارتباط برقرارکردن علوم نظامى : ارتباط حاصل کردن”
Read More »ترجمه کلمه communicating
communicating “مخابره کردن کامپيوتر : ارتباط”
Read More »ترجمه کلمه communicating pole
communicating pole علوم مهندسى : قطب کمکى
Read More »ترجمه کلمه communal
communal “گروهى ،اشتراکى ،همگانى روانشناسى : اجتماعى”
Read More »ترجمه کلمه communal relationship
communal relationship بازرگانى : روابط ناحيه اى
Read More »ترجمه کلمه communalism
communalism کمونيسم ،سيستم اشتراکى
Read More »ترجمه کلمه communalist
communalist اشتراکى گراى
Read More »