compensating magnets علوم هوايى : اهنرباى جبران کننده
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه compensating port
compensating port علوم هوايى : مدخلى در سيلندر اصلى ترمز که در مواقعى که از ترمز استفاده نميشود سيلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سيال در اثر گرما و نهايتا در گير شدن ترمزها جلوگيرى ميکند
Read More »ترجمه کلمه compensating relief valve
compensating relief valve علوم هوايى : شير رها کننده فشار با شير ترمواستاتيک براى کاهش فشار تنظيم شده هنگاميکه روغن داغ است
Read More »ترجمه کلمه compensating reservoir
compensating reservoir “حوض موازنه معمارى : حوض واکاست”
Read More »ترجمه کلمه compensating transformer
compensating transformer الکترونيک : مبدل جبران کننده
Read More »ترجمه کلمه compensate some one losses
compensate some one losses “غرامت قانون ـ فقه : خسارت کسى را دادن”
Read More »ترجمه کلمه compensated machine
compensated machine الکترونيک : ماشين تقويت شده
Read More »ترجمه کلمه compensating
compensating روانشناسى : جبرانى
Read More »ترجمه کلمه compensating coil
compensating coil “سيم پيچ جبرانگر علوم مهندسى : سيم پيچ خنثى کننده الکترونيک : پيچک جبران کننده”
Read More »ترجمه کلمه compensating error
compensating error عمران : خطاى اندازه گيرى
Read More »