compromising emanation علوم نظامى : پيام خطرناک از نظر تامين مخابراتى ارتباط خطرناک
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه comproportionation
comproportionation شيمى : ترکيب متناسب
Read More »ترجمه کلمه comptometer
comptometer ماشين حساب
Read More »ترجمه کلمه compton effect
compton effect شيمى : اثر کامپتون
Read More »ترجمه کلمه comprest tile
comprest tile عمران : کاشى براق
Read More »ترجمه کلمه comprisal
comprisal “خلاصه ،مشمول ،دربرداشتن قانون ـ فقه : شمول”
Read More »ترجمه کلمه comprise
comprise دربرداشتن ،شامل بودن
Read More »ترجمه کلمه comprising
comprising دارا،شامل ،دربرگيرنده ،متضمن
Read More »ترجمه کلمه compromis
compromis “تسليم ،مصالحه ،تراضى ،حل اختلاف ،سازش کردن قانون ـ فقه : مصالحه کردن”
Read More »ترجمه کلمه compromise
compromise “تسالم ،خطر کشف رمز،امکان کشف داشتن به خطر افتادن ،تراضى ،توافق ،مصالحه کردن ،تسويه کردن قانون ـ فقه : سازش روانشناسى : سازش علوم نظامى : در خطر کشف بودن”
Read More »