فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
congratulator تبريک گوينده
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه conglobe
conglobe )=conglobate(گردکردن ،گلوله شدن
Read More »ترجمه کلمه conglomerate
conglomerate “به هم جوش خورده ،سنگ جوش دانه درشت ،اختلاط،کلوخه شده ،گرد شدن ،جوش سنگ معمارى : سنگ دج زيست شناسى : جوش سنگ”
Read More »ترجمه کلمه conglomeration
conglomeration گلوه شدگى ،توده ،اختلاط شرکتها
Read More »ترجمه کلمه conglutinate
conglutinate “التيام دادن ،بهم چسباندن زيست شناسى : به هم چسبيده”
Read More »ترجمه کلمه conglutination
conglutination التيام ،بهم چسبيدن
Read More »ترجمه کلمه conglutinative
conglutinative بهم چسباننده ،التيام دهنده ،جوش دهنده
Read More »ترجمه کلمه congested
congested “در هم فشرده علوم نظامى : فشرده انباشته شده بهم فشرده”
Read More »ترجمه کلمه congested organ
congested organ عضو يا التى که خون زياد دران جمع ميشود
Read More »ترجمه کلمه congestion
congestion “جمع شدگى ،تجمع ،احتقان( انباشتگى)،تراکم ،(طب )جمع شدن خون يا اخلاط،گرفتگى ،ازدحام ،انبوهى روانشناسى : احتقان زيست شناسى : فراهم امدگى بازرگانى : فزونى ،تجمع”
Read More »