connector plug الکترونيک : دوشاخه رابط
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه connector switch
connector switch الکترونيک : کليد رابط
Read More »ترجمه کلمه connector symbol
connector symbol کامپيوتر : علامت اتصال
Read More »ترجمه کلمه connexion
connexion “سبب ،خويشاوندى سببى ، )=connection(ارتباط،اتصال قانون ـ فقه : معادل affinity به معنى خويشاوندى ناشى از ازدواج روانشناسى : پيوند”
Read More »ترجمه کلمه conning tower
conning tower “علوم نظامى : پل فرماندهى علوم دريايى : برج هدايت ،پل فرماندهى”
Read More »ترجمه کلمه conniption
conniption حمله صرع
Read More »ترجمه کلمه connections
connections “اتصالات علوم نظامى : ميله هاى رابط”
Read More »ترجمه کلمه connections of polyphase circuits
connections of polyphase circuits الکترونيک : اتصالهاى مدارهاى چند فاز
Read More »ترجمه کلمه connective
connective کلمه ربط يا عطف ،ربط،پيوندى ،رابط،متصل کننده
Read More »ترجمه کلمه connectivity
connectivity “اتصال کامپيوتر : اتصال”
Read More »