contiguous “پيوستگى ،نزديک ،مجاور،همجوار،پيوسته ،متصل ،مربوط بهم کامپيوتر : دوام روانشناسى : مجاور”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه contiguous data structure
contiguous data structure کامپيوتر : ساختار داده هاى همجوار
Read More »ترجمه کلمه contiguous zone
contiguous zone “منطقه مجاور قانون ـ فقه : منطقه اى از ابهاى متصل به ابهاى ساحلى کشور را گويند که هر چند قواعد مربوط به ابهاى ساحلى در مورد انها رعايت نمى شود ولى براى کشور مجاور در محدوده ان حقوق استيلايى خاص و محدودى وجود دارد”
Read More »ترجمه کلمه context sensitive
context sensitive حساس نسبت به متن
Read More »ترجمه کلمه context sensitive help
context sensitive help کامپيوتر : کمک حساس به قرينه
Read More »ترجمه کلمه context sensitive help key
context sensitive help key کامپيوتر : کليد ظهور مطالب کمکى در مورد مسئله معين
Read More »ترجمه کلمه context style of a expression
context style of a expression قانون ـ فقه : سياق عبارت
Read More »ترجمه کلمه context switching
context switching کامپيوتر : راه گزينى قرينه
Read More »ترجمه کلمه contextual
contextual وابسته بقراين
Read More »ترجمه کلمه contextual definition
contextual definition روانشناسى : تعريف ضمنى
Read More »