فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
counterpawn ورزش : پياده متقابل
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه countermark
countermark انگ دوم باره ،انگ بالاى انگ
Read More »ترجمه کلمه countermeasure
countermeasure پارسنگ ،اقدام متقابل
Read More »ترجمه کلمه countermeasures (cm)
countermeasures (cm) “اقدامات متقابل ،پيش گيريهاى متقابل اقدامات کنترلى علوم نظامى : اقدامات ضد عمليات دشمن عمل متقابل”
Read More »ترجمه کلمه countermine
countermine “عمليات ضد مين ،توطئه متقابل ،با دسيسه متقابل خنثى کردن علوم نظامى : سيستم تخريب مين به طور خودکار”
Read More »ترجمه کلمه countermining
countermining “انفجار ضد مين علوم نظامى : انفجار زنجيرى در ميدان مين علوم دريايى : انفجار زنجيرى در ميدان مين”
Read More »ترجمه کلمه countermining distance
countermining distance “فاصله ضد انفجار زنجيرى مين علوم نظامى : فاصله مجاز بين دو مين”
Read More »ترجمه کلمه counterintelligence
counterintelligence “سازمان ضد جاسوسى علوم نظامى : ضد اطلاعات”
Read More »ترجمه کلمه counterintelligence survey
counterintelligence survey “بررسى ضد اطلاعاتى علوم نظامى : تحقيقات ضد اطلاعاتى”
Read More »ترجمه کلمه counterinterval
counterinterval علوم نظامى : فاصله ميزان منحنى
Read More »